تغییرات مهم PMBOK
خلاصه وبینار تغییرات مهم PMBOK
پروژه: اتفاقهای مهمی که در دنیا در حال رخ دادن هست، توسط پروژهها انجام میشود. پیدا کردن روشهای درمان بیماری، فراهم کردن امکانات و آموزش برای کودکان،جلوگیری از فقر، بالابردن امنیت هر کدام از یک یا چند پروژه تشکیل شدهاند.
PMBOK: راهنمایی برای مدیریت بهتر پروژه است. توسط یک موسسه غیرانتفاعی آمریکایی منتشر میشود. هر 5 سال یکبار با توجه به نظرات جامعه مدیریت پروژه و تغییرات رخ داده در حوزه پروژه بهروزرسانی میشود. پیمباک از دوبخش تشکیل شده است که بخش اول استاندارد، بخش دوم راهنما است. بخش اول به این خاطر استانداردنامیده میشود زیرا که طبق استاندارد ANSI آمریکا نوشته شده است.
متدولوژی: به یک راهنما یا روشی گام به گام که توسط آن پروژه خود را هدایت میکنیم. که دارای فازها و فعالیتهای متفاوت است که به پروژه نظم و سازماندهی میدهد. دارای یک سری فعالیتهای تکرار شونده هست. به طور مثال در مدیریت ریسک زمانی که بخواهیم آن را بهینهتر مدیریت کنیم میتوانیم از فرآیندهای مدیریت ریسک پیمباک کمک بگیریم تا بتوانیم آن را با بخشهای دیگر پروژه یکپارچه نماییم. آیا ارتباط کافی با دیگر بخشهای پروژه دارد که نتیجه مطلوب را بدست آوریم؟
تعداد متدولوژیها زیاد نیست. متدولوژیهایی مانند PRINCE2، DSDM برای پروژههای نرم افزاری، P3.express برای پروژههای ساخت و ساز هستند که قابل استفاده در پروژهها هستند.
پیم باک متدولوژی نیست
پیم باک متدولوژی نیست. در مقدمه توضیح داده شده که متدولوژی نیست و درکنارش نیاز به یک متدولوژی است. یک راهنما برای بهبود سیستم مدیریت پروژه است. در نسخه هفتم تلاش بر این بود که از تلقی کردن آن به عنوان “متدولوژی” جلوگیری شود.
پیم باک در نسخه قدیمی مجموعهای از تکنیکها، روشها و ابزارها بود. که میتوان از آنها در بستر متدولوژی که داریم استفاده کنیم. با اتصال ابزارها به فرآیندهایی که در نسخه های پیم باک هستند، مدیریت پروژه خود را قویتر کنیم. به نحوی بفهمیم که آیا آنها پوشش داده شدهاند یا نه.
تمرکز پیم باک بر یکپارچگی فعالیتها در پروژه است. به طور مثال برنامه ریزی با CPM در پروژه، مدیریت ریسک و … را بتوانیم به نحوی یکپارچه مدیریت کنیم.
دلایل تغییر PMBOK
جلوگیری از این سوتفاهم که PMBOK متدولوژی نیست و استفاده کنندگان باید از متدولوژی استفاده کنند و برای بهبود آن از PMBOK کمک بگیرند.
تغییرات آزمون PMP: آخرین تغییرات که در ژانویه 2021 اعلام شد بر اساس نسخه ششم پیمباک بوده است.
روش متعین (Predictive): برای اجرای پروژه به تمام مراحل انجام کار و نیازهای آن فکر میکنیم. میزان توجه به جزئیات در هر پروژه با توجه به ماهیت آن متفاوت است. به طور مثال پروژه ساخت یک فضا پیما با ساخت یک بیمارستان دارای سطح جزئیات مختلف است. از همین بابت با توجه به اهمیت آن کار و سطح دسترسی را نیاز است. زمانی که محصول ما برای مصرف کننده نهایی باشد و آن بر اساس تصمیم خود آن را بخرد یا نخرد.
روش تطبیقی (Adaptive): بجای اینکه به تمامی جزئیات پروژه بپردازیم. ابتدا یک رویکرد کلی از آن را تصور میکنیم و در ابتدا به تولید یک نمونه از محصول میپردازیم که به تنهایی کار کند و آن را در اختیار مصرف کننده یا گروهی که رفتاری مشابه آن را داشته باشد قرار میدهیم تا بازخورد خاص در راستای پیدا کردن گامهای بعدی پروژه بگیریم. سپس به همین طریق گام به گام جلو میرویم تا به نسخه نهایی برسیم. بعبارتی با هر مرحله مسیر ما روشنتر میشود و احتمال تولید محصولی که احتمال موفقیت بیشتری دارد را تولید کنیم. تولید نرم افزارها که در هر مرحله یک نسخه جدید نسبت به مرحله قبل تولید میشود نمونهای از این روش است. از یک جایی به بعد این روش، چابک (Agile) نام گرفت. مدیریت پیکره بندی پروژههای ساختمانی پروژهای است که از آن میتوان از روش تطبیقی استفاده کرد.
چابکی (Agile) یک متدولوژی نیست بلکه یک روش یا رویکرد تولید محصول است. حالا محصول میتواند یک خط تولید، یک کار تحقیقاتی، نرم افزار و … باشد.
متدولوژی ما میتواند به یکی از دو رویکرد بالا یا به هردو آنها سازگار باشد. هر پروژه نرمافزاری هم قاعدتا رویکرد تطبیقی ندارد.
تفاوت مدیر پروژه و مدیریت پروژه
در پیمباک درباره مدیریت پروژه صحبت میشود نه عنوان مدیر پروژه. به طور مثال در اسکرام که روش چابک است مدیر پروژه نداریم و نباید هم داشته باشیم. در اسکرام همه تیم به اتفاق هم مدیریت پروژه میکنند. چیزی که ثابت است مدیریت پروژه است نه مدیر پروژه.
سیستمهای مدیریت پروژه
به دو صورت ساختار متمرکز (Centralized) و ساختار غیرمتمرکز (Decentralized) هستند. ساختار متمرکز شامل یک گروهی از افراد که فعالیتهای پروژه را دنبال می کنند و یک مدیر پروژه دارند. در ساختار غیرمتمرکز افراد پروژه در بخشهای مختلف مشغول هستند و با یکدیگر ارتباط دارند.
اختصاصی سازی (Tailoring)
در نسخه هفتم یک فصل به آن اختصاص داده شده و یک چارچوبی که در دو مرحله قرار است اختصاصی سازی کنیم. مرحله اول در سطح سازمان، روش یا روشهایی که برای پروژههای داخل سازمان قابل اختصاصی سازی هستند، به طور مثال تا 70% اختصاصی سازی شوند. در نتیجه برای هر پروژه جدید آن 30% باقی مانده را اختصاصی سازی میکنیم. این کار دارای دو مزیت برای سازمان هست: در مزیت اول جلوگیری از دوباره کاری و مزیت دوم باتوجه به اینکه بخشی زیادی از آن فعالیتها در سازمان انجام شده به ایجاد یک انسجام در سطح پروژه ها منجر میشود. در نهایت به مدیریت بهتر پرتفولیوهای سازمان منجر میشود.
دیدگاهتان را بنویسید